برای ایجاد یک شهر خوب از نگاه کودکان، ما نه تنها بینش و فهم این موضوع مهم را باید درک کنیم، بلکه ابزارها و معیارهای اصلی جهت اجرای آن در توسعه و تحول منطقه را نیز باید داشته باشیم. در اینجا به چرایی، چگونگی و چطور میتوان شهر مناسب کودکان ساخت، اشاره میکنیم.
-چرا؟ چرا نشانگر این است که کودکان از حق اساسی بازی برخوردارند و اینکه خانوادههای بیشتر و بیشتری هر روز در شهرها زندگی میکنند و با کمبود اساسی فضای عمومی روبرو هستند و میلیونها کودک از فضای عمومی مناسب برخوردار نیستند. علاوه بر این، بازی در محیط داخلی، همراه با محافظت بیشتر و افزایش وزن همراه هست، که این به دلیل تحرک کمتر است. از نگاه مثبتگرا، شهرهای در حال توسعه، میتوانند خود را به عنوان یک محیط یادگیری ارائه دهند و فرصتهای مهمی را نمایش دهند.
-چطور؟ درک سنهای مختلف، کودکان خردسال، نوجوانان، دختران، مراقبان و گروههای مختلف درآمدی، بسی حائز اهمیت است. یک شهر خوب از نگاه کودکان به یک راهبرد گسترده نیاز دارد، که شامل بازی کردن فراتر از زمین بازی و مشغول شدن کودکان و سرپرستان آنها در این فضاهاست.
-چگونه؟ ما میتوانیم به سطح محله، مسیرهای امن، خیابانهاهادهاال، زمینهای بازی، مناطق دوگانه خصوص – عمومی، گوشههای خیابانها، برنامهریزی برای فعالیتهای مربوط به کودکان، طراحی بازیگرا و همچنین درسهایی برای بازی، خوب نگاه کنیم و به فرصتهایی که درحیاط مدرسه، حمل و نقل عمومی و برنامهریزی فصلی نهفته است، توجه کنیم.

۱- چرا شهر از منظر کودکان مهم است؟
۱- کودکان از حق اساسی بازی برخوردار هستند، بچهها به عنوان شهروندان حق بازی کردن دارند. بازی روح آنها را در روند رشد قرار میدهد. کودکان باید از حق خود برای داشتن صدا در فرایند تصمیمگیری در فضای عمومی استفاده کنند. یک شهر دوستدار کودک، مناسب برای سلامتی، رفاه، اقتصاد محلی، امنیت، جوامع قویتر، طبیعت و پایداری، مقاومت و همینطور به عنوان یک عامل مؤثر در بهبود شرایط شهرها عمل میکند. با این حال، اغلب کودکان به عنوان بخشی از "جمعیت آسیب پذیر" و نه به عنوان دارندگان حقوق درنظر گرفته میشوند، به تبع آن، این موضوع بر تصورات تصمیمگیرندگان دربارۀ حوزۀ فضاهای عمومی اثر میگذارد.
۲- خانوادههای بیشتری همراه با کودکان در شهر زندگی میکنند.
خانوادههای بیشتری در حال ساکن شدن در شهرها هستند. شهرها در سراسر دنیا در تلاشند که زندهتر شوند تا صنعتیتر. خانوادهها به طور فزایندهای درگیر زندگی شهری هستند. آنها با ماشینهای خود در شهرها در حال مالکیت و تجارت هستند و با گسترش خانۀ خود درحومۀ شهرها و اطراف آن، امکان دوچرخهسواری، پیادهروی و طیف وسیعی از امکانات را در محلۀ زندگی خود فراهم میکنند. دلایل آنها را میتوان: فرصتی برای فراهم کردن سبک زندگی فعال فرزندان خود، دسترسی به امکانات عالی، کاهش مصرف انرژی و کالاها، قرارگرفتن در معرض تنوع و ارتباطات بهتر خانواده دانست.
۳- آنها با کمبود اساسی فضای عمومی مواجه هستند:
در همین زمان، خیابانها به دلیل ورود اتومبیل، از مکانهای اجتماعی به کانالهای حرکتی تغییر مکان دادهاند. در نتیجه خیابانها دیگر مکانهای اصلی محسوب نمیشوند. فقدان اساسی فضای عمومی در شهرها در همه جا دیده میشود. در شهرهای در حال رشد سریع، مانند مصر، به دلیل فقدان پارکهای عمومی و بوستانها، فضاهای باز بین ۲/۱% تا ۶/۴% از کل شهر را تشکیل میدهد. نیمی از کودکان مصری مناطق جالبی برای بازی پیدا نمیکنند و به جای آن یا در خانه میمانند و تلویزیون تماشا میکنند و یا فضای بازی را در این فضاها و اغلب در خیابانها پیدا کرده و با انواع خطرات جسمی، اجتماعی و رفتاری مواجه میشوند. در کشورهای غربی هم اغلب با کمبود فضاهای عمومی روبرو هستیم، نه به دلیل نبود فضاهای این چنینی، بلکه به خاطر اینکه از فضاهای عمومی به این منظور استفاده نمیشود.
۴- میلیونها کودک از زندگی عمومی محرومند.
اختلافات اقتصادی و اجتماعی از سنین پایین شروع میشوند و حتی شرایط بازی کودک را تحت شعاع قرار میدهند. به خصوص در شهرهای در حال گسترش سریع (ابر شهرها)، فضای امن برای بازی آزادانه و رایگان کودک به سختی پیدا میشود. در این شرایط باید پول پرداخت کنند تا بازی کنند. آنها نمیتوانند هزینه رفتن به مراکز خرید یا هتلها را بپردازند. محیطهای شهری ممکن است عمدتاً در اطراف پارکها، خیابانها و مراکز تجاری خصوصی ساخته شوند. یک زمینبازی فقط ممکن به عنوان قلمرو کودکان دیدهشوند، کسانی که در این زمینه کار میکنند بعداً کمتر حق اظهار نظر در مورد گسترش فضاهای شهری را دارند، زیرا تجربیات آنها محدود به فضاهای اختصاصی «دوستدار کودک» است که لزوماً با سایر فضاهای شهری که استفاده میشوند، یکپارچه نیستند.
۵- بازی داخل سالن بیش از بازی در فضای باز انجام میشود.
تصور غلط بازی، با ابزار ماشینی و موتوری، رشد شناختی و جسمی کودکان را تهدید میکند. در مقیاس شهری شاهد توزیع ناهموار، کیفیت پایین و محدویتهای اجتماعی فضاهای عمومی و بازی هستیم. در دهه ۱۹۷۰، لینچ تأکید کرد که کودکان وقت کمتری برای فعالیتهای آزاد دارند. امروزه، با روی کار آمدن سیستمهای مدارس به الگوی تماموقت، اکثر وقت کودکان صرف یادگیری روزانه و فعالیتهای خارج از برنامه درسی و کار با دستگاههای دیجیتالی در وقت آزاد میشود. بازی معمولاً پشت صفحههای نمایش و فضاهای مجازی جایگزین بازیهای بیرون و فضای بازشدهاست. این رویکرد نهتنها اثرات جسمی و روانی دارد، بلکه جبران مزایای بازی در فضای باز را نمیکند.
۶- چاقی مسری است.
در سی سال گذشته، میزان چاقی در جهان افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۰ سبک زندگی و بیماریهای پدید آمده از این سیستم جایگزین بیماریهایی واگیرداری شدند (مانند وبا) که بزرگترین عامل مرگ و میر در جهان بودند. خسارات مالی ناشی از چاقی میلیاردها دلار تخمین زدهمیشود، که به صورت هزینۀ اثرات درمان مستقیم و غیرمستقیم است، مانند از دست دادن بهرهوری و کارایی در زمان چاقی و یا برای از بین بردن بیمارهای ناشی از آن است. شاخصی برای اندازهگیری بدن در حال رشد کودکان و نوجوانان و آگاهی از چاقی در کشورهای با درآمد بالا در نهایت باعث به ثبات رسیدن شرایط چاقی و جلوگیری از این روند شد. اما در کشورهای با درآمد متوسط و متوسط به پایین به خصوص در قسمتهایی از آسیا این روند سرعت گرفتهاست. اختلالات جدی قلبی و متابولیک و مشکلات بهداشت روانی مانند افسردگی در بزرگسالی و در اوایل جوانی رو به افزایش است. چاقی مسری است نه از نظر بالینی بلکه از نظر اجتماعی این امر به کودکان دبستانی آسیب بیشتری وارد میکند. کودکان الگوهایی مانند والدین یا اعضای خانواده را انتخاب میکنند یا حتی معلمان، دوستان، مددکاران اجتماعی، (رسانههای اجتماعی) اینفلونسرها را برمیگزینند و اگر هر کدام از این انتخابها رفتار ناسالم داشته باشند کودکان نیز این رفتار را الگو قرار میدهند.
۷- نگرش محافظتی منجر به شهرهای غیرقابل بازی میشود.
افزایش نگرش محافظتی والدین نسبت به فرزندان به طور فزایندهای بر طراحی و تنظیم برنامۀ آنها تأثیر میگذارد. مقررات ایمنی بیش از حد برای کاهش خطر در زمینهای بازی آنها را تبدیل به فضاهای خسته کنندهمیکند، بهخصوص برای کودکان بزرگتر این امر بیشتر مشاهده میشود. غالباً، اعتقاد عمومی این است که مکانهای امن برای کودکان یا داخل فضاها هستند یا حصار دارند. مکانهای بازی که بیش از حد، حساسیت برای امنیت آنها وجود دارد و اینگونه طراحی میشوند منعکس کننده درک بزرگسالان از فضای بازی هستند. در کشورهایی که دارای فرهنگ ضد خطر شدید هستند، دولتها مقررات سفت و سختی را برای سالم سازی زندگی روزمره، به منظور به حداقل رساندن احتمال درگیری یا حوادث، تنظیم و اجرا میکنند. حصارکشی، موانع و علائم هشدار دهنده از جمله ابزارهای متداولی هستند که منجر به محیطهایی میشوند که بسیار تنظیم شده، منطقه بندی و کنترل شدههستند.
۸- شهرها به عنوان یک محیط یادگیری:
کودکان کم سن و کوچک فضای عمومی را به طور متفاوتی تجربه میکنند. دیدن اشیا و شنیدن صداها و حس کردن آنها متفاوت با کودکان نوپا و کوچکتر، و همینطور با بزرگسالان و کودکان بزرگتر است. هر تجربه یک برخورد بالقوه یادگیری است. درگیری کودکان در ارزیابی فضا، کمک میکند تا درباره محیط پیرامون خود اطلاعاتی کسب کنند و دانش مکانی را افزایش دهند، به آنها این امکان را میدهد که مکانهایی با پتانسیل بالا و یا نیاز به بهترشدن را شناسایی کنند و نظرات خود را آگاهانه بیان کنند. از طریق مشارکت، کودکان کوچک میتوانند یاد بگیرند که سازندگی، ایجاد ساختار مجدد، دوبارهسازی، حل مشکلات و تملک فضای بازی را در دست بگیرند. آنها با مهارتهایی مانند همکاری کردن پرورش پیدا میکنند. علاوه بر این، آنها مهارتهایی برای انطباق با سرعت تغییر و اختلال امروز، و همینطور مهارتهایی برای استفاده در آینده به دست میآورند.
ب) چگونه ما میتوانیم شهر را از نگاه کودکان بهبود ببخشیم.
۹- درک سنین مختلف.
در ابتدا، درک تفاوتهای سنی مهم است. کودکان ۰-۲ ساله در مرحله حسی و حرکتی قرار دارند و در حال یادگیری زبان و همینطور یادگیری نحوۀ نگهداری اجسام هستند. کودکان ۲-۷ ساله در مرحلۀ قبل از عمل قرار دارند، مرحلهای لازم برای اکتساب و انجام گفتگو و تفکر. کودکان خردسال با روشی متفاوت از بزرگترها بازی میکنند، گرچه از نظر فیزیکی خیلی شبیه بهم رفتار میکنند، کودکان نوپا در درجه اول به تنهایی بازی میکنند و وسایل بازی خود را جمع میکنند؛ بعداً بازیهای آنها بیشتر حالت اجتماعی و معاشرتی به خود میگیرد. همزمان با رشدشان، باهم بازی میکنند اما به یکدیگر نمیگویند در طول بازی چکار باید بکنند. پس از آن کودکان یادمیگیرند، به صورت مشارکتی بازی کنند، آنها خود را سازماندهی کرده و نقشهایی بهم واگذار میکنند. همه کودکان این مراحل را با سرعت خاص خود پشت سر میگذارند.
۱۰- کودکان خردسال را درک کنید.
کودکان خردسال فضای عمومی را به شکلی متفاوت تجربه میکنند. مغز در سالهای اولیه زندگی، با تأثیرات ماندگار بر جسم و روح و یادگیری، سریعترین رشد را در اولین سالهای زندگی دارد. این دوره به عنوان دوره بحرانی شناخته میشود. نحوه تعامل سرپرستان کودک با نوزادان و کودکان نوپا در زندگی روزمره بسیار مهم است. به عنوان مثال، وقتی والدین با نوزادان خود صحبت میکنند، آواز میخوانند و بازی میکنند، به ساختن یک مغز سالم کمک میکنند که برای یادگیری، سازگاری و تعامل با دیگران به خوبی میتوانند
ارتباط برقرار کنند. در محیطهای شهری، بچههای جوان برای بهینهساری قابلیتهای شناختی خود، به فضاهای متنوع برای چند دهه آزمایش پوپسیکل دادند، که به عنوان آزمایشی برای بررسی چگونگی زندگی یک محله شهری برای بچهها پیشنهاد دادهمیشد. آیا کودک شما میتواند برای جمع شدن با دوستانش از خانه بیرون برود و با خیال راحت به خانه برگردد (مانند یک بستنی بدون آنکه آب شود). این باعث میشود کودکان به اندازه کافی مستقل شده تا بتوانند به تنهایی از خانه خارج شوند.
۱۱- درک نوجوانان:
نوجوانان دوست دارند با مردم همراه باشند نه جدا از آنها به فعالیت بپردازند، نوجوانان در مرحله رشدی قرار دارند که ایجاد دوستی و پایههای اجتماعی بسیار مهم است. بعد از مدرسه، آنها دوست دارند هدفون بزنند و سلیقه موسیقی خود را به اشتراک بگذارند، یا تیمهای بسکتبال را انتخاب کنند و در خارج از مدرسه با هم صحبت کنند. آنها فضاهایی را بدون هزینۀ ورودی، نردهها و دروازهها، واقع در نزدیکی خیابان، باز و بخشی از زندگی شهر ترجیح میدهند. اگر کمبود فضا وجود دارد، افتتاح حیاط مدرسه بعد از ساعت مدرسه یک راه حل بالقوه برای تشویق فضایی است، که جوانان میتوانند آزادانه حرکت کنند، فریاد بزنند، بدوند یا تلفنهای خود را بررسی کنند - تمام کارهایی که در انجام آنها در سایر مکان ها محدود هستند.
۱۲- توجه ویژهای به دختران بکنید:
هر فرد متفاوت است، اما به طور کلی تفاوتهایی جنسیتی وجود دارد، دختران نوپا سریعتر بازیهای اجتماعی را شروع میکنند و به شکلی ساختاریافتهتری بازی میکنند، در حالی که پسران مدت طولانیتری در فضای انفرادی باقی میمانند. در سن چهار تا پنج سالگی، پسران در بازیهای گروهی خود بر دختران پیشی میگیرند. هم زمان، دختران در بازی تعاونی پیشرفت میکنند. در سن پنج تا شش سالگی، پسران، دوباره بر دختران پیشی میگیرند، اما دختران با تعامل اجتماعی پیش میروند. وقتی بزرگتر میشوند، دختران در زمینه توسعه اجتماعی همچنان از پسران جلو هستند. به نظر میرسد دختران فاقد زمینبازی مناسبی هستند که نیازهای آنها را برآورده کند. دختران مکانهایی را دوست دارند که بتوانند به صورت جفت بازی کنند. پسران دوست دارند در گروه بازی کنند. بنابراین هر دو به یک طرح متفاوت نیاز دارند. پسران در خیابان بازی میکنند و فضاهای باز غیررسمی را ترجیح میدهند. این امر به پسران اجازه میدهد تا در گروههای بزرگتری بازی کنند و در فعالیتهای متفاوت شرکت کنند، که شامل آزادی
بیشتر در حرکت است. آنها فوتبال و بازیهای اجتماعی را دوست دارند، مانند دویدن. دختران به مکانهایی احتیاج دارند که بتوانند با دوستان خود باشند، در جایی که پسران آنها را اذیت نکنند. دختران تمایل دارند فضاهای صمیمیتر (به ویژه فضای درست در جلوی خانههای خود) را اشغال کنند. آنها در گروههای کوچکتر بازی میکنند و بازیهایی را که مربوط به فعالیتهای اجتماعی است، مانند کف زدن، آواز خواندن و رقصیدن را ترجیح میدهند، دختران نسبت به جو یک مکان حساس هستند. باید آن مکان رنگ روشن، رنگهای شاد و نورپردازی مناسب داشتهباشد. آنها عاشق بازی کردن و داستانهای خیالی هستند و گفتگو را دوست دارند، اما دوست دارند مثل پسران هم فعال باشند.
در سرتاسر شهر میتوانید زمینهای فوتبال، زمین بسکتبال و پارکهای اسکیت که عمدتاً توسط پسران کنترل میشود، پیدا کنید. اما آیا این فضاها "معمولاً برای پسران" است؟ یا اینکه فکر و مقبولیت اجتماعی برای استفاده دختران وجود ندارد که بتوانند از این مکانها نیز آزادانه استفادهکنند. لازم است در مورد راهحلهای فضایی و اجتماعی که امکان بازی به دختران را در هر امکانی میدهد، مجدد فکر شود، بدون فکر کردن و فشار اینکه یک مکان "فقط و مخصوصاً برای پسران" است.
ایمنی برای همه مهم است، اما برای دختران و زنان جوان مهمتر است. اماکن نیاز به روشنایی، دید و حضور مسئولان دارند. دختران در صورت نبود یا کمبود توالت و سرویسهای بهداشتی آسیبپذیرترند.
۱۳-مراقبان را دریابید:
کودکان کمتر از ۹۵ سانتیمتر همیشه با مراقبان همراه هستند، بنابراین مهم است که مراقبین را نیز در نظر داشته باشید. برای آنها زمان، مسئله و اولویت است. مراقبان به همراه فرزندان خود به خیابانها میروند تا بتوانند خرید کنند، به بانک مراجعه کنند، بچهها را بیاورند. نکته قابل توجه این که سرپرستان نگران امنیت و بهداشت هستند و به فضاهای تمیز و بدون دود و خطر و سر و صداهای بلند نیاز دارند. برای جلوگیری از محدود شدن والدین در حالی که نوزادانشان را در دامان خود دارند و جایی برای رفتن ندارند، نیاز به کثرت اشیاء در فضاهای بازی با ارتفاعات و مقیاسهای مختلف برای بهرهمندی از آسایش والدین است. والدین و مراقبان نیز باید از فضاها بهرهببرند و خسته نشوند.
۱۴- برنامهریزی برای گروههای مختلف درآمدی:
برزیل تصویر روشنی از چالشهای جهانی مربوط به منابع پولی ارائه میدهد. در سال ۲۰۱۶، این کشور ۴۶ میلیون کودک داشت که از این تعداد بیش از ۲۰ میلیون نفر در زاغهها و مناطق آسیب پذیر زندگی میکردند. نابرابری و فقر مشکلات جدی به همراه داشت. زیرا بسیاری از کودکان در محیطهای شهری زندگی میکنند، که تحت فشارهای مداوم، عدم وجود حقوق شهروندی است و به تبع آن هیچ حق و حقوقی در سطح شهر ندارند. درک کودکان از فضای شهری به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اقلیمی است. بنابراین، در هر شهرداری باید کارگاهها و فرآیندهای طراحی مشارکتی را ایجاد کند، که شامل شراکت دادن کودکان در همۀ زمینههای محلی در مدارس، استودیوهای معماری و کمیتههای برنامهریزی است.
۱۵. ایجاد یک راهبرد گسترده در شهر
هدف کمک به ایجاد یک شهر بهتر در نگاه کودکان است، که نهتنها در سطح خیابان بلکه در سطح شهر نیز صورت بگیرد. برخی موارد در زیر برای ساختن یک شهر دوستدار کودک آمدهاست:
۱-۱۵- تراکم: مزایای زندگی شهر برای خانوادهها - از جمله قابلیت پیادهروی، زمان آزادتر و دسترسی به حمل و نقل عمومی و خدمات - بدون زندگی در خانههای کوچک امکان پذیر نخواهد بود.
۲-۱۵- مسکن خانواده محور - ما به خانههایی نیاز داریم که برای تأمین نیاز خانوادهها ساخته شدهاند، به ویژه خانههایی با سه اتاق خواب که در محلههای خانوادگی با پارکها و امکانات مناسب در مجاورت خود قرار دارند.
۳-۱۵- دسترسی به مدارس و مراقبت از کودک - والدین بدون دسترسی نزدیک و مناسب به پیادهروی ایدهآل و همچنین کیفیت خوب مدارس برای مراقبت از کودک نمیتوانند فرزندان خود را در شهر بزرگ کنند.
۴-۱۵- دسترسی به حمل و نقل عمومی - گفته شده است که خانوادهها به وسایل نقلیه شخصی احتیاج دارند تا بچهها را از جایی به جای دیگر ببرند، اما بسیاری از خانوادهها ثابت میکنند که این درست نیست، استفاده از حمل و نقل عمومی بسیار آسانتر است.
۵-۱۵- قابلیت پیادهروی - قابلیت پیادهروی به معنای فقط مسیری که باید طی شود نیست، بلکه برنامهریزی برای عبور از فضاهای مناسب در کنار درختان و کنار خیابان.
۶-۱۵- دوچرخهسواری: بزرگترین شادی برای کودک دوچرخهسواری است زیرا به آنها هم استقلال میدهد و هم سرگرم کنندهاست. برای بسیاری از خانوادههای شهری، این یک روش اصلی حمل و نقل است. شهرها برای تأمین امنیت باید برای انجام این کار تلاش کنند.
۷-۱۵- دسترسی به طبیعت - کودکان و حتی والدین نیاز به دسترسی به طبیعت دارند. ما فواید آن را در سلامت جسمی و روانی میدانیم. هر خانواده باید با ۵ تا ۱۰ دقیقه پیادهروی بتواند به پارک دسترسی پیدا کند. در شهرها روشهای زیادی برای بهبود دسترسی به طبیعت وجود دارد، از جمله کاشت گیاهان و افزودن درختان به جنگلهای شهری.
۸-۱۵- دسترسی به امکانات - یکی از بزرگترین مزایای زندگی شهرها، دسترسی آسانتر به امکانات رفاهی مانند مراکز اجتماعات، کتابخانهها، استخرهای عمومی، سالنهای سینما و زمینهای بازی است. بهترین راه برای شهرها جهت جذب خانوادهها، فراوانی و تنوع امکانات رفاهی است، که مورد توجه کودکان قرار میگیرد و نیازی به حمل و نقل با ماشین نیست.
۹-۱۵- ایمنی عمومی - اقداماتی مانند آرامش در ترافیک میتواند به والدین کمک کند، تا با اعتماد به نفس بیشتری به فرزندان خود اجازه دهند که آزادانه پرسه بزنند.
۱۰-۱۵- سرگرم کننده و هوسانگیز - کودکان میتوانند برای کمک به ذهن کنجکاو خود تقریباً در هر شیء، چیزی جادویی پیدا کنند، شهرها میتوانند ویژگیهایی را برای الهام بخشیدن به این موضوع و کودک درون ما ایجاد کنند، مانند پارکهای آبی، تردد رنگین کمان، هنر خیابانی، پیانوهای عمومی و ...
۱۶- بازی را فراتر از زمین بازی بیاورید.
مهم نیست که اوضاع زندگی کودکان چگونه است، بازی برای همه از جنبههای مختلف از جمله رشد و پیشرفت جسمی و روحی بسیار مهم است. اگر به خوبی برنامهریزی شود، بازی فراتر از زمین بازی است. بازی را در کارهای روزمره و فضاهای روزمره ادغام کنید؛ مانند خیابانها و پیادهروها، ایستگاههای اتوبوسها، پلاکهای تجاری، پارکینگها و فضای شهری را به عنوان مقصد مینی بازی مجدداً تصور کنید.
۱۷- بچهها را درگیر کنید:
دانش، چالشها و تجربیات کودکان از ارزش بالایی برای ایجاد محلههای فراگیر و مناسب برخوردار است. این روش امکان پذیر است، اما نیاز به تعهد برای قرار دادن کودکان در مرکز کار وجوددارد و همینطور اراده گوش دادن به نظرات آنها و اجرای سیاستها و تصمیمگیریهای طراحی شده که نیازهای آنها را برآورده سازد - و نه آنچه ما به عنوان بزرگسالان تصور میکنیم که آنها نیاز دارند. کودکان اغلب شهرها را کسل کننده میدانند. "برنامه ریزی با کودکان، یادگیری از کودکان است." با درگیر کردن کودکان در بازسازی فضای عمومی، میتوانیم محیطهایی برای کودک ایجاد کرده و نسل بعدی شهروندان مسئول را رشد دهیم.
۱۸- هشت قدم کلیدی برای درگیر کردن کودکان:
۱-۱۸- ایجاد تعامل با هدایت کودک - کودکان جهان را متفاوت از بزرگسالان تجربه میکنند. آنها ممکن است بخواهند مکانها را با استفاده از تمام حواس و تواناییهای جسمی خود مانند پریدن، غلت زدن و ... اکتشاف کنند.
۲-۱۸- کودکان، سرپرستان و والدین را در جایی که هستند درگیر کنید – خانوادهها غالباً درگیر کار خود هستند. در مکانهایی که خانوادهها در تعامل با کودکان خود هستند میتوان شرایط همکاری را ایجاد کرد مؤسساتی مانند مدارس، کتابخانهها، پارکها، مراکز اجتماعی.
۳-۱۸- اعتمادسازی کنید - به عنوان مثال میتوانید با یک تور پیادهروی شروع کنید و به کودکان اجازه دهید مهمترین ساختمانها، مکانها و داراییهای منطقه را نشان دهند.
۴-۱۸- معامله را متقابل کنید - تعامل جامعه فقط به جمعآوری دادهها از افراد مربوط نمیشود. شرکتکنندگان ممکن است بخواهند ارتباطات جامعه، دانش محلی، تجارب سرگرم کننده و یا قدرت تصمیمگیری کسب کنند.
۵-۱۸ - تحریک خلاقیت بچهها- برای مثال، با انگیزه داستان و بازیهای بازدید محله، شروع به ایجاد جو جمعی کنید. برای به دست آوردن بهترین ایدهها از گروههای جوانان محله، میتوانید از مسابقات استفاده کنید. از تاریخ فرهنگی منطقه برای دادن آگاهی در بین کودکان شهر خود بهره ببرید. بچهها را تشویق کنید چیزهای جدیدی را امتحان کنند.
۶-۱۸- تعامل را بازی کنید- کودکان با بازی یاد میگیرند و بازی میتواند به صورت استراتژیک مورد استفاده قرار گیرد تا جوانترین شهروندان ما و خانوادههای آنها را در پروسۀ ساخت شهر درگیر کنیم: قصهگویی، بازیهای تختهای، بازیهای نقشآفرینی، بازیهای طراحی، نقاشی بدون پایان یا ساخت و ساز.
۷-۱۸- یادگرفتن در حین انجام کار- گوش دادن به کودکان فقط به کلمات، مصاحبههای سنتی، پرسشنامهها و مشاهدات بزرگسالان مربوط نمیشود. فعالیتهای مبتنی بر هنر، مانند: عکاسی، ترسیم نقشه یا روشهای مبتنی بر کار، برای کودکان جالبتر است و فشارهای مصاحبه ناراحت کننده را بر روی آنها باید کم کنیم. به جای این که مستقیماً سؤال کنید، مواد ساده و غیر تصادفی را برای کودکان ارائه دهید تا کودکان بتوانند با آنها بازی کنند و چگونگی سازماندهی فعالیتهای بازی را مشاهده کنند، و توجه داشته باشید که اعمال جسمی و اجتماعی آنها در هر گروه سنی فرق میکند.
۸-۱۸- از شهرنشینی تاکتیکی برای بچه ها استفاده کنید - فضای دوستانه کودک را ایجاد کنید. شهرسازی وقتی جدا از "برنامهریزی" از طریق سیاستها، برنامهها و پروژههای شهری در مقیاس بزرگ و بلند مدت باشد، تاکتیکی میشود.
۱۹- مهارتهای متخصصان درگیر:
این روش بهتنهایی فقط برای موفقیت پروژه کافی نیستند. برنامۀ درسی سنتی آموزش معماری و شهرسازی شامل سکونتگاههای مشکلساز و ناهنجار و مناطق آسیبپذیر نمیشود و حتی مربوط به رشد اولیه کودکی، نژاد و جنسیت نیست. نیاز به مهارتها و تواناییهای چند رشتهای برای کار در مناطق آسیبپذیر و همچنین دانش عمیق فرهنگی است. معماران و برنامهریزان شهری با تلفیق راهبردهای گوشدادن، مشارکت، یادگیری، زندگی و انتقال دانش میتوانند در این روند تحول به سمت رفاه سهم بسزایی داشته باشند.
- ارزش گذاری به دانش و ایدههای جوانان - اگر نقش خود را به عنوان متقاعد کردن بچهها، به جای گوش دادن به آنها میبینید، در واقع اسم این کار مشارکت نیست. از طرف دیگر، ممکن است جنبههایی وجود داشته باشند که قابل مذاکره هم نباشند، اگر بچهها پیشنهادهای غیرممکنی میدهند، توضیح دهید که چرا این امر ممکن نیست.
-انعطاف پذیری - خودتان را مطالعه کنید، چه کسی در شما تأثیر خواهد گذاشت چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنید و چگونه پروژه را راهنمایی میکنید، عقاید شما درباره کودکان چیست؟ چه مشترکاتی و تفاوتهایی با بچهها (مانند جنسیت، قومیت، طبقه و سوابق اقتصادی) دارید؟ چه فرضیاتی را تحمل میکنید و چه فرضیاتی ممکن است دیگران درباره شما داشته باشند؟
- احترام و دوستی - روابط قدرت بین بزرگسالان و جوانان همیشه وجود خواهد داشت، اما شیوههایی مانند به یاد داشتن اسامی آنها، و نداشتن تعصب به زبان و علایق خود به آنها نشان میدهد که آنها را میشناسید و برای آنها ارزش قائل هستید. این امر به ایجاد رابطه، اطمینان و مشارکت کاری خوب کمک میکند.
-توجه و پشتیبان – بچهها مهارتها و علایق مختلفی دارند. آنها را بشناسید.
- تأمل و انعطاف پذیری - بچه ها متنوع هستند و شرایط موجود نیز بر یک پروژه تأثیر میگذارد. اینکه مشارکت به چه معناست و چرا اهمیت دارد باید درک کنیم.
- سؤالات در مورد میل به راحتی میتواند منجر به انتظارات و رویاهای غیرواقعی شود. رفتار بازی را مشاهده و مستند کنید، با کودکان ارتباط برقرار کنید بدون پیامدهای امیدوارکننده، نیاز به رمزگشایی زبان کودکان از سناریو تخیل تا محتوای برنامهریزی واقعی است.
۲۰ -نقش توسعه دهندگان و برنامهریزان.
اماکنی که قابلیت توسعه را دارند، برای توسعهدهندگان نیز جالب هستند. ما باید راهی را برای مشارکتدهندگان (مشتریهای خصوصی) در این نوع پروژهها پیدا کنیم. این امر نیاز به راهنمایی، دستورالعمل کافی برای شرکتهای خصوصی برای توسعه مسکن، و سازوکارهایی دارد که نیازهای خاص شرایط محلی را برطرف میکنند. فرهنگ برنامهریزی شهری دارای اهمیت است و مهم است که با حمایت نهادهای دولتی و خصوصی به سمت شهر دوستدار کودک پیش برویم.
*چه کاری می توانیم انجام دهیم تا شهر را در هر مقامی برای کودکان بسازیم؟
محیط شهری کودکان فقط مربوط به مدارس و زمین های بازی نیست. بلکه نیاز به مسیرهای ایمن برای بازی و تحرک روزانه کودکان داریم، که بر کیفیت محیطزیست شهری و مسائل بهداشتی و بهزیستی کودکان تأثیر میگذارد. در این شرایط نظر کودکان را به عنوان بخشی از ورودی کار باید در نظر بگیرید. در یک شهر ایدهآل، کودکان میتوانند در نزدیکی طبیعت، ایمن، راحت از نظر جسمی باشند (نه خیلی سرد و نه خیلی گرم ، نه از راه رفتن خیلی خسته، گرسنه یا تشنه شوند) و از لحاظ بصری درگیر شوند. شهر کودکان شامل: طبیعت، درختان، راهنماهای بصری واضح، خیابانهای باریک و خانههای دنج، کارکردهای تعاملی در کف زمین، مکانی که همسایگان همدیگر را میشناسند، عدم وجود سر و صدای فعالیتهای شهری مانند جشنوارهها و بازارها، نور کافی، آسایش از آفتاب در روزهای گرم، امکان رسیدن به دیگران، به راحتی در هنگام خطر و موسیقی در خیابانها.
۲۱- محله:
کودکان در محلات بزرگ میشوند، مقیاسی که با گذشت زمان با هویت شخصی ادغام میشود. بخشی از این محله شبکه ای از درب خانهها و پیادهروهای دوستدار کودک است. محلات نیازمند افزایش دسترسی به سیستمهای فضای آزاد و فضاهای عمومی و امکان فعال و مستقل و بازی آزاد هستند.
۲۲- مسیرهای ایمن
درک ذهنی والدین و سرپرستان از عدم امنیت میتواند کودکان را از شهر خود جدا کند. این برداشت با واقعیتهایی مانند تصادفات رانندگی یا میزان جرم تکمیل میشود. قسمتی از امنیت با دید کافی است، باید دید مناسبی از جادهها و خانههای مجاور وجود داشته باشد و همینطور داشتن نور کافی برای احساس امنیت بسیار مهم است.
اولین قدم ایجاد فرصتهای حمل و نقل فعال است:
- مسیرهای دوچرخهای و مسیرهای پیادهروی، بهویژه در مسیرهایی که بیشتر کودکان بین خانه و مدرسه طی میکنند، با ترافیک محدود موتوری و ماشینی.
- اتومبیلها میتوانند از طریق جاده "عبور و مرور" مخصوص برای اتومبیلها استفاده کنند- از این طریق خودروها به طور واضح کاربران ثانویه این مسیرها هستند.
- کاهش سرعت،
- سبک زندگی که اولویتش بازی کودکان است.
- ترانزیتهای تخیلی و دلپذیر که تبلیغ امکانات و تأمین زیرساختهای کودکان را میکنند و یا خانواده دوست هستند، متوقف شوند.
- علائم خلاقانه "کودکان در حال بازی"، طراحی شده و استفاده شوند.
۲۳- خیابان ها و طبقه همکف فعال:
خیابانها برای ماندن و بازی، گام بعدی برای دوست داشتن کودک است.
- جادهها باید واضح، دارای موانع، وسعت گوشهها، نقاشی کف و گذرگاههای عابر پیاده داشتهباشند.
- پیادهروها باید حداقل ۴ متر عرض داشته باشند، تا عابران در حین بازی بچهها امکان عبورداشته دارند. مکانهای پارکینگ را در گوشهها قرار دهید. خیابان های زیگزاگی ایجاد کنید، سرعت خودرو را پایین بیاورید. فضای پارکینگ را به پارکینگهای دوچرخه تغییر دهید.
- از عناصر متمایز برای جذب محیط اطراف خود استفاده کنید. کودکان برای تجربه، حواس لمسی، دیداری، بدنی یا شنوایی متفاوت از بزرگسالان هستند. تفرجگاهها باید مبلهایی با ارتفاعات مختلف داشتهباشند تا بچهها از آنها بالا بروند، مبلمان چند منظوره، فضایی برای دویدن، مکانهای بدون خطر، و تابلوهای رنگارنگ، مناطق نشیمن آرام، قفسههای کتاب برای مبادلات، مجسمههایی که به زمین بازی تبدیل میشوند و ...
- والدین را به صندلیهایی که از کودکان فاصله دارند، هدایت کنید.
- پوشش گیاهی باید دارای رنگ، اندازههای مختلف، درختان میوه یا گلدان و باغ سبزیجات شهری باشد.
- اطمینان حاصل کنید که پنجرههای مغازه در ارتفاعی قرار دارند که کودک را به دیدن داخل مغازه دعوت میکند.
- کف و محوطهها باید دارای رنگ، مناطقی برای رنگآمیزی، پوشش گیاهی، نورپردازی متمایز، بازیهای متفاوت، نقاط جذاب با موسیقی و فیلم باشد. از موادی برای سنگفرش استفاده کنید که برای کودکان سرگرم کنندهباشد.
- مغازههای کوچک مهم هستند. صاحبان فروشگاه میتوانند اشیاء سرگرم کننده برای بچهها را در ویترین فروشگاه خود قرار دهند. در یک نمونه لامپ های خرگوشی شکلی را به صورت نمونه، که نماد تاریخی آن منطقه هست، در ویترین قرار دادند.
- هنرهای تزئینی و تزئینات را روی سقفها، نماها و دیوارها بگنجانید. برای کودکان کوچک، این خصوصیات جالب است که باید در مورد آنها صحبت کنند و (یاد بگیرند).
- برای ایجاد فضای مکث در پیادهرو، مناطق باز یا میادین کوچک درست کنید. اینها فضاهای نامشخص و مطمئنی برای بازی ایجاد میکنند و فرصتی برای استراحت، مکالمه خود به خود یا مشاهده دقیقتر از محیط فراهم میکنند.
۲۴- مناطق ترکیبی:
شبکه ای از درهای خانه و پیادهروهای کودکانه ایجاد کنید تا نهتنها کودکان و والدین را خوشحال کنید بلکه به فعال سازی خیابانهای مسکونی همسایگان کمک کرده و آنها را برای معاشرت، پیادهروی، بازی و ... در واقع برای "زندگی" مناسبتر کنید. مناطق ترکیبی دوستدار کودک از اهمیت زیادی برخوردار است.
-زمین را در سطح چشم (کودک) با فضای سبز یا نیمکت نرم و جالب توجه کنید.
-پهنای باند وسیع (یا امکان گستردهتر شدن) و پیادهروهای بدون خودرو، فضای کافی را برای حرکت هرچند محدود و رضایت بخش فراهم میکنند.
- سنگفرشهای بامزه یا قابل بازی (به عنوان مثال لی له). کودکان یک درایو ذاتی برای بازی کردن دارند و همیشه به دنبال عناصری هستند، که به آنها چشم انداز، صدا، توانایی و یا احساس جدیدی میبخشد. استفاده از ذات بازی کودکان برای تجربه هر آنچه که با ایجاد تفاوت در مواد، ارتفاعات، شکلها یا ساختارها باعث جلب توجه آنها میشود، حتی ایجاد مبلمان و طراحیهای جالب آنها به این امر کمک میکند.
- موانع (جسمی) بین پیادهرو و خیابان (پارکینگهای دوچرخه، بلوکهای بتونی، صندلیها، نیمکتها، فضای سبز) ایجاد کنید تا از ورود مستقیم کودکان در خیابان جلوگیری شود.
- آلاچیق یا سایبان به عنوان پناهگاههای بزرگ خورشید و باد عمل میکنند.
۲۵-گوشه های خیابان
گوشهها نقاط گرهای هستند و ارتباط بین مسیرهایی را نشان میدهند که جریان را تسهیل میکند. گوشهها از زاویه دید بیشتری برخوردار هستند، و برای ایجاد فضاهای با کیفیت قابل توجه هستند؛ علاوه بر این فضای ایمن را فراهم میکنند. گوشهها میتوانند در تسهیل روابط فرزندان و شهر و تعامل آنها با سایر افراد جامعه سهیم باشند و در نتیجه پیوندهای اجتماعی قویتری ایجاد کنند. گوشهها همچنین میتوانند به عنوان مکانهایی برای ایستادن و یادگیری باشند. پیشنهاد دستورالعملهای مربوط به توسعه پروژهها برای گوشههای جذاب، ایمن و در دسترس میتوانند، در توسعه تعامل بین کودکان و جامعه که بخشی از آنهاست کمک کنند.
۲۶- برنامه نویسی
با داشتن سخت افزار (طراحی) و نرم افزار (برنامهنویسی) یک شهر خوب برای بچهها بوجود میآید. کودکان در حین برنامهها، برنامهریز فعال تری هستند – ایدههای مختلف:
- بازیهای بادی.
- بسته شدن جاده آخر هفته، معرفی فضاهای بازی موقت برای همه.
- بازاری که گاه خیابانها را به خود اختصاص میدهد، و ترافیک را بسته و یک رویداد محبوب برای کودکان ایجاد میکند. کودکان میتوانند با فروش اسباب بازیهای قدیمی به همسالان خود، اولین تجربه کاری خود را تجربه کنند.
- قفسۀ کتاب در فضای عمومی که رهگذران بتوانند از سرویس آن استفاده کنند یا کتابهای خودشان را بیاورند.
- نمایش موسیقی، آکروباتیک و ورزش.
- نمایشهای تئاتر به دست بازیگرانی اجرا میشوند، که شخصیتهای جعلی مانند پادشاهان، ملکه ها و اژدها را بازی میکنند. بچههای ۸ ساله در فیلم، نویسندگان فیلمنامه میشوند.
۲۷- طراحی بازیگرایانه = یادگیری:
استفاده از ایدههای کودک در طراحی شهری نقطۀ شروع برای طراحیهای غیر معمول و بازیگرایانه است. فروید اولین کسی بود که گفت چیزهای خندهدار این امکان را دارند که قوانین را دوباره اختراع کنند. خیابانها را به تنوع رنگ و بافت ایجاد کنید تا به کودکان کمک کنید، جهتیابی کنند و مکانی را فراهم کنند که بتوانند در آن ملاقات کنند. نشانههایی مانند "اجازه دهید در خیابان آبی بعد از مدرسه ملاقات کنیم" که اغلب توسط کودکان استفاده میشود. یا فعالیتهای بدنی را با عناصر طبیعی، تلفیق کنید.
۲۸- زمینهای بازی:
زمینهای بازی کاملاً ضروری است. آنها گازهای شادیآور در سراسر شهرها و محلات هستند. با این حال معمولاً بسیار خستهکنندهاند و به اندازه کافی چالش برانگیز نیستند، و فقط برای کودکان خردسال ساخته میشوند. علت اصلی این امر، اعم از غیر جذاب بودن، خطرناک بودن، قرار گرفتن در محلی اشتباه یا عدم نگهداری آن است. اما در واقعیت، یک مشکل بزرگتر این است که معمولاً آن چیزی نیست که کودکان میخواهند. زمینهای بازی سنتی باعث میشود کودکان در مکانی با تجهیزات بازی غیرقابل تحرک و فقدان فرصتی برای کشف و آزمایش قرار گیرند.
در عوض، باید بپرسیم؛ چطور میخواهیم این مکان به نظر برسد و احساس شود؟ کودکان و والدین چه نظری دارند؟ چه چیزی مکان مناسبی را برای کودکان ایجاد میکند و چرا؟ در زیر چند درس برای زمینهای بازی آمده است:
- تأسیسات بازی باید در نزدیکی مراکز کودک و خانواده موجود باشد.
- یک منطقه بازی باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا انواع مختلف بازی - جسمی، اجتماعی و شناختی در آن صورت بگیرد و همچنین داشتن گونههای غنی برای بازی در کنار عناصر طبیعی، مکانهای مرتفع و قطعات بازی اهمیت دارد.
- کودکان فضاهایی را ترجیح میدهند که به آنها اجازه میدهد به راحتی در گروهها یا حتی به تنهایی بازی کنند. آنها عاشق رنگ هستند و می خواهند آزادانه انتخاب کنند که چگونه و چه بازی کنند.
- آنها همچنین فضاهایی آرزو میکنند که بتوانند خیالات و تصورات خود را در آن پیاده کنند.
- زمینهای بازی نیاز به مواد بازی، انواع سطوح (آب ، چمن ، شن ، پوست ، لاستیک، خاک)، اختلاف ارتفاع و نشانههای رنگی دارند. کودکان از مواد سست و بوتههای هیجان انگیز که میتوانند کلبهای بسازند، پرسه بزنند و کشف کنند لذت میبرند.
- والدین تعادل بین طبیعت و عناصر ساخته شده را میپسندند و همچنین تحریک حسی در فضاهای بازی که در عین حال ایمن و چالش برانگیز هستند، جایی که میتوانند با فرزندان خود بازی کنند.
- والدین به آسایش، عناصر صندلی، توالتهای عمومی، قفسههای دوچرخه با صندلی کودک، خطوط دید روشن و مسیرهای ایمن در راه مقصد احتیاج دارند.
۲۹- حیاط مدرسه
در ساعات کار مدارس دولتی، حیاط مدرسه "فضای مدرسه" محسوب میشود که برای عموم آزاد نیست. پس از مدرسه و در آخر هفته، حیاط مدرسه میتواند برای عموم مردم باز و در دسترس باشد. پس از آن حیاط مدرسه میتواند به عنوان یک فضای عمومی مشترک در فضای باز برای دانش آموزان و بزرگسالان جوان که برای شرکت در این مکان جمع می شوند، نقش مهمی داشته باشد. حیاط مدرسه فضای آشنایی ایجاد میکند که در آن بچهها میتوانند گپ بزنند، بازی کنند، اجرا کنند، و به جستجو بپردازند. در شهرهایی که فضای عمومی بسیار کمی برای کودکان وجود دارد، با باز کردن حیاط مدرسه فعلی، میتوانید فضاهای جدیدی را اضافه کنید. برنامه مدارس باز نمونهای از این امر است که این امکان را میدهد تا در ساعات بعد از مدرسه به محوطۀ مدرسهها دسترسی پیدا کنید. این برنامهها از آموزش محیطزیست گرفته تا شهروندی فعال متغیر است. این فعالیتها عمدتاً توسط طرحهای شهروندی هماهنگ میشوند و میتوانند به افزایش تعداد خانوادههای ساکن در این شهر و درنهایت به بازسازی قلمرو عمومی پر جنب و جوش در محلات مسکونی کمک کنند.
۳۰. حمل و نقل عمومی
بچهها از وسایل عمومی استفاده می کنند. با تشویق استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، والدین میتوانند در حالی که فرزندشان به عنوان فردی با اعتماد به نفس و فعال که از دوچرخه سواری یا عادات پیادهروی استفاده میکنند و همراه با آن پرورش مییابد، از آزادی آنها لذت ببرنند. همچنین در اینجا فرصتهایی برای یک شهر بهتر برای بچهها وجود دارد:
- ایستگاههای اتوبوس میتواند حاوی پوسترهای جذاب و مناسب باشند.
- سکوهای مترو میتوانند حاوی نقاشی دیواری روی دیواره سکو باشند.
- در داخل واگنها ما به صندلیهای کوچک مقیاس، و پوسترها / هنر روی دیوارها احتیاج داریم.
- از راه حلهای بصری در سیستمهای حمل و نقل شهرها استفاده کنیم.
۳۱. فصول
به نظر میرسد برنامهریزی، مدیریت، برنامهنویسی و استفاده از فضای عمومی شهر بیش از حد بر شرایط موجود در هوای خوب متمرکز است و بنابراین پتانسیل فضای عمومی را در تمام فصول دیگر نادیده میگیرد. به طور کلی، تابستان مربوط به جشن و لذت است، در حالی که زمستان به عنوان فصلی برای زندهماندن و لذت بردن دوباره از تابستان برداشت میشود. بازی کودکان، کاتالیزوری برای زندگی عمومی است و همسایگان را ترغیب میکند تا به خارج از خانه بروند و در سایر فصول سال نیز فعال باشند.
دفعات مشاهده: 45 بار |
دفعات چاپ: 2 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر